چرا بخشیدن پدر و مادرمان تا این اندازه دشوار است؟
تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۷۸۰۷۸
بسیاری از شرایط ما را در معرض آسیب قرار میدهند از پیش پا افتادهترین موقعیتها مانند هل دادن در مترو گرفته تا نگاهی تند و زننده در فروشگاه یا نظرات بدخواهانه یک همکار تا پیچیدهترین موارد مانند خیانت، سوء استفاده، طرد شدن یا عدم حساسیت حتی نزدیکترین اعضای خانواده واقعیت این است که والدین ما و هر کس دیگری میتوانند آگاهانه یا ناخودآگاه به طرق مختلف به ما آسیب برسانند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این وجود، در همه موارد ذکر شده تنها دو گزینه برای انتخاب کردن پیش روی مان وجود دارد: بخشش واقعی و عمیق یا تصمیم گیری برای نبخشیدن و نگهداشتن تلخی، خشم و کینه در قلب مان.
به گزارش فرارو به نقل از ال پائیس، چرا بخشش تا این اندازه پیچیده است؟ چرا بخشش مهم است؟ واقعا چگونه میتوان بخشش را انجام داد؟ بخشش به معنای یادآوری مکرر یک رویداد گذشته میباشد که باعث رنج زیادی شده است.
"تایلر وندرویل" دکترای اپیدمیولوژیست و استاد دانشکده بهداشت عمومی هاروارد تی چان در مقالهای مرتبط با تازهترین و جامعترین مطالعه در مورد بخشش نوشته است:"بخشیدن فردی که به شما صدمه زده هرگز آسان نیست، اما تمرکز بر روی آن وقایع و تکرار مداوم آنها میتواند ذهن فرد را با افکار منفی و خشم سرکوب شده پر کند".
در آن مطالعه از دیدگاه چندین رشته استفاده شده و نتایج نشان میدهند که وقتی بخشش آموزش داده میشود، تمرین میشود و عملا به دست میآید نتیجه آن سطح بالایی از رفاه ذهنی، عاطفی و جسمی برای فردی است که بخشش را انجام داده و هم چنین علائم اضطراب و افسردگی را کاهش میدهد.
وندرویل در آن مقاله میافزاید:" وقتی بخشش را یاد میگیرید، دیگر در دام اقدامات گذشته دیگران نیستید و در نهایت میتوانید احساس آزادی کنید".
"اورت ال ورتینگتون" روانشناس بالینی و استاد گروه روانشناسی در دانشگاه ویرجینیا و یکی از نویسندگان آن مقاله میگوید که چگونه بخشش میتواند پویایی روابط را تغییر دهد و بسیاری از چیزها را در جامعه بهبود بخشد.
او میگوید: "بی عدالتیهایی وجود دارند که ما هر روز آن را تجربه میکنیم و مردم مجبور نیستند ببخشند، اما این انتخابی است که میتوان انجام داد یا نداد. ما در مقالهای که منتشر شده دو نوع بخشش را برجسته میکنیم: اولی تصمیم گیری برای رفتار متفاوت با فرد متخلف به عنوان یک فرد ارزشمند بدون انتقام جویی و نوع دوم بخشش عاطفی است که شامل جایگزینی احساسات منفی مانند نفرت و ناامیدی با احساسات مثبت نسبت به طرف مقابل مانند همدلی، همدردی، شفقت و عشق است".
ورتینگتون میگوید که برای انجام برخی از تحقیقات شرکتکنندگان تمریناتی را از روی یک دستورالعمل انجام دادند. محققان دریافتند که به طور میانگین تنها ۳ تا ۳.۵ ساعت به طول انجامید تا فرآیند بخشش انجام شود.
ورتینگتون میگوید: "اگر تصمیم بگیریم به بخشش عاطفی برسیم میتوانیم خود را از رنج رها سازیم. این دستورالعمل ما را در مدت زمان بسیار کوتاهی به نتیجه نهایی که بخشش است میرساند. با این وجود، مهم است که روشن سازیم بخشش واقعا به چه معناست و آیا واقعا میخواهیم آن را انجام دهیم یا خیر".
بخشش چه هست و چه نیست؟انجمن روانشناسی آمریکا بخشش را این گونه تعریف کرده است: رها کردن داوطلبانه احساس رنجش نسبت به فردی که در قبال شما مرتکب اشتباه شده، رفتاری ناعادلانه یا آزار دهنده در قبال تان داشته و یا به نوعی به شما آسیب رسانده است.
این امر مستلزم تغییر داوطلبانه در احساسات، نگرشها و رفتار است به طوری که فرد دیگر تحت سلطه رنجش نیست و میتواند شفقت، سخاوت و احساسات مشابه را نسبت به فردی که به او صدمه زده ابراز کند.
"دانیل لومرا" زیست شناس، مدرس مراقبه و متخصص بخشش اهل ایتالیا میگوید: "بخشش به معنای درک چگونگی رهایی خود از اعمال و نیاز به عمل در پاسخ به خشم عمیق، ناراحتی و در عوض واکنش از روی آگاهی، وضوح و درک عمیق از چیزها است".
با این وجود، او یک نکته را میافزاید: "پویایی بخشش قابل تعمیم نیست و منحصر بفرد است. گاهی اوقات بخشش والدین اسانتر است، زیرا آنان بخشی از فرایند صمیمیتر تعریف هویت ما هستند. ما انگیزه بیشتری برای بخشیدن آنان داریم، زیرا آنان احساسات عشق بی قید و شرط را در ما القا میکنند. "
"اونائی آسو" روانشناس شناختی رفتاری اشاره میکند که بخشش به مثابه یک سازوکار مقابلهای عملکردی عمل میکند.
او میگوید:" این به عنوان نوعی رها کردن کینههای گذشته عمل میکند و به فرد اجازه میدهد تا به جلو برود. فرآیند بخشش والدین به دلیل ماهیت منحصربفرد رابطه والدین و فرزند میتواند به طور قابل توجهی متفاوت از بخشش افراد باشد. من موارد زیادی را دیده ام که بخشیدن یک فرد دور از هسته خانواده بسیار دشوارتر است، اما عکس آن نیز میتواند رخ دهد، زیرا انتظار وارد شدن چنین صدمه شدیدی از سوی والدین در ذهن فرد وجود نداشته است".
دانیل لومرا میگوید:"بنابراین، در آن صورت بخشش بسیار پیچیدهتر است، زیرا درد قویتر میباشد". او اشاره میکند که بخشش یک عمل شجاعانه است و نه نشانه ضعف. لومرا میافزاید:"شاید در ظاهر این گونه به نظر برسد که بخشش عملی بیهوده است، اما دقیقا برعکس میباشد. بخشش میتواند کیفیت زندگی ما را به روشهای باورنکردنی تغییر دهد".
چهار گام کلیدی جهانی برای بخشش"دانیل لومرا" چهار مرحله جهانی برای بخشش را خلاصه میکند روشی که او در مدارس و زندانها و حتی در مورد افرادی که در حال مرگ هستند از آن استفاده کرده است.
ابراز کردن: "لومرا" میگوید:" من باید آن چه را که احساس میکنم و آن چه را که فکر میکنم به شکلی بسیار جدی بیان کنم و آن را به تمرینی صادقانه و آگاهانه تبدیل نمایم. گفتن "من تو را میبخشم، چون به من خیانت کردی یا مرا رها کردی" در واقع یک اتهام آگاهانه است. بنابراین، شما میتوانید بدون آن که شخص مقابل تان باشد آن را تمرین کنید و از این طریق با درد عمیق تان در تماس باشید. این یک راه بسیار قدرتمند برای رها کردن، آگاهی از آن چه احساس میکنیم، نشان دادن آن، ابراز آن و مراقبت از خود است".
مسئولیت: او میافزاید:"من باید درک کنم آن چه احساس میکنم نشئت گرفته از درون ام میباشد. اگر در درون ام آرامش داشته باشم هیچ کس نمیتواند مرا عصبانی کند. من باید مسئولیت آن چه را که احساس میکنم بپذیرم، زیرا همان طور که آن را به وجود میآورم میتوانم آن را تغییر دهم، زیرا منبع آن داخلی است".
حق شناسی و شکرگزاری: به ما این امکان را میدهد که ارزش چیزهایی را که داریم بدانیم. "لومرا" میگوید:"در آن صورت به خود میگویم، زیرا سقفی بالای سرم دارم و از غذا و حمایت برخوردارم. هر روز میتوانیم افراد، چیزها و موقعیتها را بشناسیم و برای آن چه داریم ارزش قائل شویم آن را جستجو و کشف کنیم. ا گر برای چیزی سپاسگزار باشم و بتوانم از آن چه اتفاق افتاده رشد کنم و تکامل پیدا کنم میتوانم به خاطر هر اتفاقی که افتاده خوشحال باشم. در آن صورت من توانسته ام تکامل پیدا کنم".
عشق: "لومرا" در پایان میافزاید:"این حالتی از آگاهی فراگیر است که در آن گسست بین خود و شخص دیگر از بین میرود و التیام مییابد و فرد دوباره جایی برای آشتی را تجربه میکند".
کانال عصر ایران در تلگراممنبع: عصر ایران
کلیدواژه: قدرت بخشش پدر و مادر چیز ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۷۸۰۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
باور دانشمندان درباره میزان هوش «تیرکسها» دگرگون شد
به نظر میرسد تیرکسها سادهلوحتر از آن چیزی بودند که دانشمندان تصور میکردند.
به گزارش ایسنا، اگرچه تیرانوسوروس رکس ممکن است بازوهای کوچکی داشته باشد، اما دانشمندان تا به حال عموما فکر میکردند که این پادشاه دایناسورها مغز بسیار بزرگی دارد. مطالعات قبلی نشان میداد که تی رکس کاملا باهوش بوده و هوشی تقریبا معادل با میمونهای امروزی داشته است. اما اکنون محققان دانشگاه بریستول این باور را به چالش کشیدهاند. یک گروه بینالمللی متشکل از دیرینهشناسان، دانشمندان علوم رفتاری و عصبشناسان اکنون اعلام کردهاند که این گروه از دایناسورها به اندازه خزندگان باهوش بودهاند و هوش آنها با هوش پستانداران همخوانی نداشته است.
به نقل از اساف، محققان برای بررسی این موضوع، اندازه و ساختار مغز دایناسورها را دوباره بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که این موجودات بیشتر شبیه کروکودیلها و مارمولکها رفتار میکنند.
یک پروژه تحقیقاتی منتشر شده در سال ۲۰۲۳ ادعا کرد که دایناسورهایی مانند تیرکس تعداد بسیار زیادی نورون داشتهاند و بنابراین، هوشمندتر از آنچه تصور میشد هستند. در آن زمان، محققان گفتند که این تعداد بالای نورونها میتواند مستقیما بر هوش، متابولیسم و تاریخ زندگی آنها تأثیر بگذارد و دانشمندان در نهایت به این نتیجه رسیدند که تیرکس در برخی از عاداتش تقریبا شبیه میمون بوده است. این محققان انتقال فرهنگی دانش و همچنین استفاده از ابزارها را به عنوان نمونههای بالقوه ویژگیهای شناختی که دایناسورها ممکن است داشته باشند، ذکر کردند.
با این حال، در آخرین تحقیق که در آن هیدی جورج(Hady George) از دانشگاه بریستول، دکتر دارن نیش(Darren Naish) از دانشگاه ساوتهمپتون، دکتر کای کاسپار(Kai Caspar) از دانشگاه هاینریش هاینه، دکتر کریستین گوتیرز-ایبانز(Cristian Gutierrez-Ibanez) از دانشگاه آلبرتا دکتر گرانت هورلبرت(Grant Hurlburt) از موزه سلطنتی انتاریو حضور داشتند نگاهی دقیقتر به روشهای مورد استفاده برای پیشبینی اندازه مغز و تعداد نورونها در مغز دایناسورها انداخته شد. این رویکرد باعث شد تا محققان به این نتیجه برسند که فرضیات قبلی در مورد اندازه مغز دایناسورها و تعداد نورونهای موجود در مغز آنها تا حد زیادی غیرقابل اعتماد بوده است.
این یافتهها پس از دههها تجزیه و تحلیل به دست میآیند که هم دیرینهشناسان و هم زیستشناسان به طور کامل اندازه و آناتومی مغز دایناسورها را بررسی کردند. نتایج به دست آمده به محققان کمک کرد تا رفتار و سبک زندگی این جانوران ماقبل تاریخ را استنباط کنند. اطلاعات مربوط به مغز دایناسورها علاوه بر اشکال خود حفرهها، از مواد معدنی درون حفره مغز، به نام اندوکاست، به دست آمده است.
نویسندگان مطالعه خاطرنشان میکنند که اندازه مغز دایناسورها، به ویژه لوب جلویی، بیش از حد در نظر گرفته شده است، به این معنی که تعداد نورونها نیز بیش از تصور شده است. علاوه بر این، مطالعه جدید نشان میدهد که به هر حال تخمین تعداد نورونها راهنمای قابل اعتمادی برای میزان هوش نیستند.
نویسندگان مطالعه استدلال میکنند که برای بازسازی قابل اعتماد زیستشناسی گونههای منقرض شده، دانشمندان باید به شواهد متعددی از جمله آناتومی اسکلتی، بافت شناسی استخوان، رفتار خویشاوندان زنده و رد فسیلها نگاه کنند.
هیدی، توضیح میدهد: تعیین هوش دایناسورها و سایر حیوانات منقرض شده به بهترین وجه با استفاده از چندین رشته شواهد از آناتومی ناخالص گرفته تا ردپای فسیلی به جای تکیه بر تخمین تعداد نورونها انجام میشود.
دکتر اورنلا برتراند(Ornella Bertrand) میگوید: تعداد نورونها پیشبینیکنندههای خوبی برای عملکرد شناختی نیستند، و استفاده از آنها برای پیشبینی هوش در گونههای منقرض شده میتواند منجر به تفسیرهای بسیار گمراهکننده شود.
دکتر نیش نتیجه میگیرد: این احتمال که تی رکس به اندازه یک میمون بابون باهوش بوده باشد، جذاب و ترسناک است. اما مطالعه ما نشان میدهد که چگونه تمام دادههایی که در اختیار داریم با این ایده مخالف هستند. آنها بیشتر شبیه کروکودیلهای غول پیکر هوشمند بودهاند و این نیز به همان اندازه جذاب است.